( مصدر ) اصابت کردن قرعه برای تعیین نصیب کسی : بار غم او غرض بهر کس نمودند عاجز شد و این قرعه بنام بشر افتاد ( منسوب به حافظ )
قرعه افتادن
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
قرعه افتادن : اصابت کردن قرعه
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 353 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 353 ) .
کلمات دیگر: