( صفت ) آنکه دارای شکل و هیئت دیو است دیو قامت .
دیوهیکل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دیوهیکل. [ وْ هََ ک َ ] ( ص مرکب ) آنکه دارای شکل و هیئت دیوان است. دیوقامت. بی اندام. بدقواره :
ز لاحولم آن دیوهیکل بجست
پری پیکر اندر من آویخت دست.
ز لاحولم آن دیوهیکل بجست
پری پیکر اندر من آویخت دست.
سعدی.
فرهنگ عمید
آن که به شکل دیو باشد.
کلمات دیگر: