کلمه جو
صفحه اصلی

جفجف

لغت نامه دهخدا

جفجف. [ ج َ ج َ ] ( ع ص ) زمین بلند نرم. || زمین پست. از اضداد است.زمین هموار که فراخ و گرد باشد. || باد تند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || بسیار بیهده گوی. ( منتهی الارب ). مهذار. ( اقرب الموارد ).

جفجف. [ ج َ ج َ ] ( اِخ ) محلی است بین مرالظهران و مکه. ( مراصد الاطلاع ).

جفجف . [ ج َ ج َ ] (اِخ ) محلی است بین مرالظهران و مکه . (مراصد الاطلاع ).


جفجف . [ ج َ ج َ ] (ع ص ) زمین بلند نرم . || زمین پست . از اضداد است .زمین هموار که فراخ و گرد باشد. || باد تند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بسیار بیهده گوی . (منتهی الارب ). مهذار. (اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

باد تند.

گویش مازنی

/jef jef/ کنارهم – جفت هم


کلمات دیگر: