خرج ترکیب : خرچ راه شدن : کنایه است از [ در راه سفر مردن ] .
خرچ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خرچ. [ خ َ ] ( اِ ) خرج. ( از ناظم الاطباء ).
- خرچ راه شدن ؛ کنایه است از «در راه سفر مردن ». ( ناظم الاطباء ).
- خرچ راه شدن ؛ کنایه است از «در راه سفر مردن ». ( ناظم الاطباء ).
گویش مازنی
/Kherch/ از توابع دهستان خانقاپی سوادکوه
از توابع دهستان خانقاپی سوادکوه
کلمات دیگر: