لق و پق
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( صفت ) چیزی که در جای خود جنبان باشد نا استوار که در جای خود بجنبد : پیچ و مهر. لق . یا تخم مرغ لق . تخم مرغ فاسد شده وگندیده . یا لق و لق . نااستوار و سست .
گویش مازنی
وسیله ی مستعمل،بیخود و بدرد نخور
/lagh o pagh/ وسیله ی مستعمل، بیخود و بدرد نخور
کلمات دیگر: