( رنگ در آمیختن ) رنگ آمیختن نیرنگ ساختن حیله کردن مکر بکار بردن
رنگ درامیختن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( رنگ درآمیختن ) رنگ درآمیختن. [ رَ دَ ت َ ] ( مص مرکب ) رنگ آمیختن. نیرنگ ساختن. حیله کردن. مکر بکار بردن. رجوع به رنگ آمیختن و رنگ شود :
ز هرگونه رنگ اندرآمیختی
دل شاه توران برانگیختی.
ز هرگونه رنگ اندرآمیختی
دل شاه توران برانگیختی.
فردوسی.
کلمات دیگر: