رنگ بردن
رنگ سوختن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رنگ سوختن. [ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) رنگ بردن. ( آنندراج ). رجوع به رنگ بردن شود :
با تف سینه ساختم طره ناله آتشین
رنگ ترانه با رخ بانگ هزار سوختم.
با تف سینه ساختم طره ناله آتشین
رنگ ترانه با رخ بانگ هزار سوختم.
طالب آملی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: