راه سپار . رهسپار . راه سپر
ره سپر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ره سپر. [ رَه ْ س ِ پ َ ] ( نف مرکب ) راه سپار. رهسپار. راه سپر. ( یادداشت مؤلف ) :
دوستان همچو آب رهسپرند
کابها پایهای یکدگرند.
دوستان همچو آب رهسپرند
کابها پایهای یکدگرند.
سنایی.
رجوع به رهسپار و راه سپار شود.کلمات دیگر: