کلمه جو
صفحه اصلی

خزفی

فرهنگ فارسی

کوزه گر یا سفالگر

لغت نامه دهخدا

خزفی . [ خ َ زَ ] (ص نسبی ) کوزه گر. (از ناظم الاطباء) . || سفالگر. (از ناظم الاطباء). || کوزه فروش . (از ناظم الاطباء).


خزفی. [ خ َ ] ( ص نسبی ) در اصطلاح پزشکان نوع چهارم از انواع چهارگانه جرب چشم است. ( از بحر الجواهر ). || سفالین. ( یادداشت بخط مؤلف ).

خزفی. [ خ َ زَ ] ( ص نسبی ) کوزه گر. ( از ناظم الاطباء ) . || سفالگر. ( از ناظم الاطباء ). || کوزه فروش. ( از ناظم الاطباء ).

خزفی . [ خ َ ] (ص نسبی ) در اصطلاح پزشکان نوع چهارم از انواع چهارگانه ٔ جرب چشم است . (از بحر الجواهر). || سفالین . (یادداشت بخط مؤلف ).



کلمات دیگر: