کلمه جو
صفحه اصلی

زیین

فرهنگ فارسی

به لغت زند و پازند و بمعنی دراز و بلند باشد .

لغت نامه دهخدا

زیین. [ زِ ] ( ص ) صاحب طرف و صاحب جانب را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). جانبدار و طرفدار و رفیق و دامنگیر. ( ناظم الاطباء ).

زیین. [ زَ ] ( هزوارش ، ص ) به لغت زند و پازند، بمعنی دراز و بلند باشد که نقیض کوتاه است. ( برهان ) ( آنندراج ). به لغت زند، دراز و بلند، ضد کوتاه. ( ناظم الاطباء ). هزوارش «زیئن » ، «زاین » ، پهلوی «بولند» ، بلند. ( حاشیه برهان چ معین ).

زیین . [ زَ ] (هزوارش ، ص ) به لغت زند و پازند، بمعنی دراز و بلند باشد که نقیض کوتاه است . (برهان ) (آنندراج ). به لغت زند، دراز و بلند، ضد کوتاه . (ناظم الاطباء). هزوارش «زیئن » ، «زاین » ، پهلوی «بولند» ، بلند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ).


زیین . [ زِ ] (ص ) صاحب طرف و صاحب جانب را گویند. (برهان ) (آنندراج ). جانبدار و طرفدار و رفیق و دامنگیر. (ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

زئین (انگلیسی: Zein) نوعی پرولامین یا همان پروتئین ذخیره ای اصلی ذرت است که حدود ۴۵ تا ۵۰ درصد محتوای پروتئینی ذرت را تشکیل می دهد.


کلمات دیگر: