کلمه جو
صفحه اصلی

چوغولی کردن

لغت نامه دهخدا

چوغولی کردن. [ چ ُغ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چغلی کردن. خبر آوردن برای کسی. ( ناظم الاطباء ). || شکایت از کسی پیش کسی بردن. || نمودن اعمال و افعال درخور نکوهش کهتری پیش مهتری. باز نمودن اعمال کودکان نزد بزرگتران تا مجازات شوند. رجوع به چوغولی و چغلی شود.


کلمات دیگر: