کلمه جو
صفحه اصلی

سرعفه

لغت نامه دهخدا

( سرعفة ) سرعفة. [ س َ ع َ ف َ ] ( ع مص ) نیکو پرورش دادن کودک : سرعفت الصبی ؛ نیکو ساختم غذای کودک را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نیک پروردن. ( تاج المصادر بیهقی ).

سرعفة. [ س َ ع َ ف َ ] (ع مص ) نیکو پرورش دادن کودک : سرعفت الصبی ؛ نیکو ساختم غذای کودک را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نیک پروردن . (تاج المصادر بیهقی ).



کلمات دیگر: