زیور بستن زیور و زینت بخود کشیدن
زیور کشی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زیورکشی. [ زی وَ ک َ / ک ِ ] ( حامص مرکب ) زیور بستن. زیور و زینت به خود کشیدن :
عروسان به زیورکشی خو کنند
سرو فرق را نغز و نیکو کنند.
عروسان به زیورکشی خو کنند
سرو فرق را نغز و نیکو کنند.
نظامی.
رجوع به زیور و ترکیبهای آن شود.کلمات دیگر: