کلمه جو
صفحه اصلی

زیوان

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان فشافویه است که در بخش ری شهرستان تهران واقع است و ۱٠۷۷ تن سکنه دارد .

لغت نامه دهخدا

زیوان . [ زی ] (اِ) دانه ای که در گندم زارها روید و سیاه رنگ باشد و خوردن آن خدارت و دیوانگی آورد. (ناظم الاطباء). زؤان . شالم . شولم . شیلم . سعیع. شلمک . زوان . تلخ دانه . تلخه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : ... در میان آن کشتزار، تلخ دانه انداخت که نامش زیوان گویند. (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 218، یادداشت ایضاً).


زیوان . [ زی ] (اِخ ) دهی از دهستان فشافویه است که در بخش ری شهرستان تهران واقع است و 1077 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


زیوان. [ زی ] ( اِ ) دانه ای که در گندم زارها روید و سیاه رنگ باشد و خوردن آن خدارت و دیوانگی آورد. ( ناظم الاطباء ). زؤان. شالم. شولم. شیلم. سعیع. شلمک. زوان. تلخ دانه. تلخه. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :... در میان آن کشتزار، تلخ دانه انداخت که نامش زیوان گویند. ( ترجمه دیاتسارون ص 218، یادداشت ایضاً ).

زیوان. [ زی ] ( اِخ ) دهی از دهستان فشافویه است که در بخش ری شهرستان تهران واقع است و 1077 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

دانشنامه عمومی

زیوان، روستایی از توابع بخش فشاپویه شهرستان ری در استان تهران ایران است.
این روستا در دهستان کلین قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۹۳ نفر (۱۷۱خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: