کلمه جو
صفحه اصلی

داغون کردن

فارسی به انگلیسی

destroy, shatter

فرهنگ فارسی

داغان کردن

لغت نامه دهخدا

داغون کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) داغان کردن. از هم پاشیدن. متلاشی کردن. تارومار کردن. متفرق و پریشان کردن. رجوع به داغان کردن شود.


کلمات دیگر: