کلمه جو
صفحه اصلی

حبکه

لغت نامه دهخدا

( حبکة ) حبکة. [ ح َ ب َ ک َ ] ( ع اِ ) اصل و بیخ انگور. ( آنندراج ). || پست لوله کرده. پاره پست. ( مهذب الاسماء ).

حبکة. [ ح ُ ک َ ] ( ع اِ ) بستنگاه بند ازار. || نیفه ازار. || رسن کمربند. || تسمه ای که بدان سر کوهه را به میخهای پالان بندند. ( آنندراج ).

حبکة. [ ح َ ب َ ک َ ] (ع اِ) اصل و بیخ انگور. (آنندراج ). || پست لوله کرده . پاره ٔ پست . (مهذب الاسماء).


حبکة. [ ح ُ ک َ ] (ع اِ) بستنگاه بند ازار. || نیفه ٔ ازار. || رسن کمربند. || تسمه ای که بدان سر کوهه را به میخهای پالان بندند. (آنندراج ).



کلمات دیگر: