کلمه جو
صفحه اصلی

داغانی

فارسی به انگلیسی

fragmentation

فرهنگ فارسی

قریه ایست بیک فرسنگی بیشتر میانه جنوب و مغرب خشت

لغت نامه دهخدا

داغانی . (اِخ ) قریه ای است بیک فرسنگی بیشتر میانه ٔ جنوب و مغرب خشت . (فارسنامه ٔ ناصری ).


داغانی . (حامص ) حالت وچگونگی داغان . پراکندگی . || صفت داغان .


داغانی. ( حامص ) حالت وچگونگی داغان. پراکندگی. || صفت داغان.

داغانی. ( اِخ ) قریه ای است بیک فرسنگی بیشتر میانه جنوب و مغرب خشت. ( فارسنامه ناصری ).


کلمات دیگر: