دور کردن داغ
داغ برچیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
داغ برچیدن. [ ب َ دَ ]( مص مرکب ) دور کردن داغ ( ؟ ) ( آنندراج ) :
مرهم طلبم ز سینه داغم برچین
از زهر بنالم شکرم پیش انداز.
مرهم طلبم ز سینه داغم برچین
از زهر بنالم شکرم پیش انداز.
ظهوری.
کلمات دیگر: