کلمه جو
صفحه اصلی

تأصیه

فرهنگ فارسی

دشوار گردیدن . تاصیه مرد ارتباک او

لغت نامه دهخدا

( تأصیة ) تأصیة. [ ت َءْ ی َ ] ( ع مص ) دشوار گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تعسر. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). || تأصیه مرد؛ ارتباک او. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ).

تأصیة. [ ت َءْ ی َ ] (ع مص ) دشوار گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تعسر. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || تأصیه ٔ مرد؛ ارتباک او. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).



کلمات دیگر: