جان ملکم. [ م َ ک ُ ] ( اِخ ) سر جان ملکم. رجوع به ملکم در همین لغت نامه و تاریخ ادبیات ادوارد برون شود.
جان ملکم
لغت نامه دهخدا
دانشنامه عمومی
سرلشکر سر جان مَلکُم (به انگلیسی: Sir John Malcolm) (دارای نشان شوالیهٔ حمام و نشان شیر و خورشید) (۲ مه ۱۷۶۹ – ۳۰ مه ۱۸۳۳) افسر اسکاتلندی کمپانی هند شرقی، دیپلمات، تاریخدان و سیاست مدار بود. او در اوایل قرن نوزدهم بارها از سوی کمپانی برای عقد توافقنامه های سیاسی و بازرگانی به دربار قاجار فرستاده شد.
شرحی از تاریخ سیاسی هند، ۱۸۱۱
شرحی از احوال سیخ ها، ۱۸۱۲
آشوب های ارتش مدرس در سال ۱۸۰۸، ۱۸۱۲
تاریخ ایران، از دوران های اولیه تا کنون: شامل شرح دین، دولت، عادات و اخلاقیات ساکنین آن سرزمین شاهنشاهی، ۱۸۱۵ (اولین ترجمه: میرزا اسماعیل حیرت (در هند))
خاطراتی از هند مرکزی به همراه مالوا و استان های اطراف، ۱۸۲۳
تاریخ سیاسی هند، از ۱۷۸۴ تا ۱۸۲۳، ۱۸۲۶
شرحی از ایران، ۱۸۲۷
حکومت هند، ۱۸۳۳
حیات رابرت، لرد کلایو: گردآوری شده از نامه های خانوادگی ارل پویس، ۱۸۳۶ (انتشار پس از مرگ)
سر جان ملکم در سال ۱۷۶۹ به دنیا آمد. وی ۹ برادر و ۶ خواهر داشت. جان چهارمین پسر جُرج ملکُم، کشاورزی تهی دست بود که در اسکادل (از شهرهای مرزی اسکاتلند و انگلستان) به همراه همسرش مارگارت پاسلی زندگی می کرد. پدربزرگ جان به نام رابرت ملکم کشیش بود اما پسرش نتوانسته بود راه او را ادامه بدهد چون در گفتار مشکل داشت. جرج ملکم به دلیل اجاره بهایی که برای زمین کشاورزی اش می داد به شدت دچار مشکل مالی بود.
در سال ۱۷۸۱ یعنی وقتی جان دوازده سالش بود، دایی اش او را به لندن برد و به مدرسه سپرد اما می خواست سریعاً او را به ارتش ملحق کند. در نهایت موفق شد و جان در ۱۶ آوریل ۱۷۸۳ با کشتی ای به نام بازبریج وارد شهر مدرس هندوستان شد.
او توانست در طول پنجاه سال بعد در کمپانی هند شرقی به جایگاهی عالی دست یابد. او در کودکی بسیار پُر شور و شوق بود و این روحیه را تا پایان عمر به همراه داشت به طوری که همیشه علاقه مند به ورزش های میدانی و بازی بود. اما پشت این ظاهر خروشان، نیروی فکری جدی و استعدادی قابل توجه برای حکومت گری قرار داشت.
شرحی از تاریخ سیاسی هند، ۱۸۱۱
شرحی از احوال سیخ ها، ۱۸۱۲
آشوب های ارتش مدرس در سال ۱۸۰۸، ۱۸۱۲
تاریخ ایران، از دوران های اولیه تا کنون: شامل شرح دین، دولت، عادات و اخلاقیات ساکنین آن سرزمین شاهنشاهی، ۱۸۱۵ (اولین ترجمه: میرزا اسماعیل حیرت (در هند))
خاطراتی از هند مرکزی به همراه مالوا و استان های اطراف، ۱۸۲۳
تاریخ سیاسی هند، از ۱۷۸۴ تا ۱۸۲۳، ۱۸۲۶
شرحی از ایران، ۱۸۲۷
حکومت هند، ۱۸۳۳
حیات رابرت، لرد کلایو: گردآوری شده از نامه های خانوادگی ارل پویس، ۱۸۳۶ (انتشار پس از مرگ)
سر جان ملکم در سال ۱۷۶۹ به دنیا آمد. وی ۹ برادر و ۶ خواهر داشت. جان چهارمین پسر جُرج ملکُم، کشاورزی تهی دست بود که در اسکادل (از شهرهای مرزی اسکاتلند و انگلستان) به همراه همسرش مارگارت پاسلی زندگی می کرد. پدربزرگ جان به نام رابرت ملکم کشیش بود اما پسرش نتوانسته بود راه او را ادامه بدهد چون در گفتار مشکل داشت. جرج ملکم به دلیل اجاره بهایی که برای زمین کشاورزی اش می داد به شدت دچار مشکل مالی بود.
در سال ۱۷۸۱ یعنی وقتی جان دوازده سالش بود، دایی اش او را به لندن برد و به مدرسه سپرد اما می خواست سریعاً او را به ارتش ملحق کند. در نهایت موفق شد و جان در ۱۶ آوریل ۱۷۸۳ با کشتی ای به نام بازبریج وارد شهر مدرس هندوستان شد.
او توانست در طول پنجاه سال بعد در کمپانی هند شرقی به جایگاهی عالی دست یابد. او در کودکی بسیار پُر شور و شوق بود و این روحیه را تا پایان عمر به همراه داشت به طوری که همیشه علاقه مند به ورزش های میدانی و بازی بود. اما پشت این ظاهر خروشان، نیروی فکری جدی و استعدادی قابل توجه برای حکومت گری قرار داشت.
wiki: جان ملکم
کلمات دیگر: