کلمه جو
صفحه اصلی

بالاگر

لغت نامه دهخدا

بالاگر. [ گ ِ ] (اِخ ) نام قصبه ای در ایالت بارسلون از کشور اسپانیا. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1206).


بالاگر. [ گ َ ] ( اِ مرکب ) ستون. ( فرهنگ نظام ) ( برهان قاطع ) ( جهانگیری ). ستون خانه. ( فرهنگ شعوری ) ( آنندراج ). || چوب بزرگ. چوبی باشد که در پوشش عمارت بر بالای شاه تیر گذارند و باقی اسباب خانه پوشیدن را بر بالای آن بگسترانند. ( آنندراج ) ( برهان قاطع ). بالار. ( فرهنگ ضیاء ). و رجوع به بالار و بالال شود.

بالاگر. [ گ ِ ] ( اِخ ) نام قصبه ای در ایالت بارسلون از کشور اسپانیا. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1206 ).

بالاگر. [ گ َ ] (اِ مرکب ) ستون . (فرهنگ نظام ) (برهان قاطع) (جهانگیری ). ستون خانه . (فرهنگ شعوری ) (آنندراج ). || چوب بزرگ . چوبی باشد که در پوشش عمارت بر بالای شاه تیر گذارند و باقی اسباب خانه پوشیدن را بر بالای آن بگسترانند. (آنندراج ) (برهان قاطع). بالار. (فرهنگ ضیاء). و رجوع به بالار و بالال شود.


فرهنگ عمید

= بالار

بالار#NAME?



کلمات دیگر: