مترادف ناهماهنگ : ناجور، ناخوشایند، نامتناسب، ناموافق، ناموزون، ناهنجار متضاد ناهماهنگ : متناسب، هماهنگ
بی اندام ؛ ناآراسته و نامتناسب و بدشکل. ( ناظم الاطباء ) . بی تناسب و ناهموار :هرچه هست از قامت ناساز بی اندام ماستورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست. حافظ ( از انجمن آرا ) .