مترادف وزش : نسیم، نفحه، وزیدن
وزش
مترادف وزش : نسیم، نفحه، وزیدن
فارسی به انگلیسی
blow, current, puff, stream
فارسی به عربی
انفجار
مترادف و متضاد
نسیم، نفحه، وزیدن
الهام، وزش، وحی الهی
وزش، چیز قلابی
وزش، جریان هوا، نسیم
وزش، باد، دم، انفجار، صدای انفجار، بادزدگی، جریان هوا یا بخار، صدای شیپور، صدای ترکیدن
وزش، ضربت، ضرب
وزش، نسیم، دم، نفخ، باد شکم، گاز شکم
وزش، باد، بو، پرچم، پف، دود، نفخه
ضربه، وزش، تند حرکت کردن
وزش، ضربت
فرهنگ فارسی
وزیدن جریان باد.
فرهنگ معین
(وَ زِ ) (اِمص . ) وزیدن ، حرکت کردن باد، یا نسیم .
لغت نامه دهخدا
وزش. [ وَ زِ ] ( اِمص ) اسم مصدر از وزیدن. وزیدگی باد و این حاصل مصدر وزیدن است. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). وزیدن و جریان باد. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
جنبش هوا.
پیشنهاد کاربران
حرکت باد
کلمات دیگر: