کلمه جو
صفحه اصلی

نامحکم


مترادف نامحکم : بی ثبات، سست، شل، نااستوار

متضاد نامحکم : استوار، محکم

برابر پارسی : سست، نااستوان

مترادف و متضاد

بیثبات، سست، شل، نااستوار ≠ استوار، محکم


فرهنگ فارسی

( صفت ) سست نا استوار: نخست اندیشه کن آنگاه گفتار که نامحکم بود بی اصل دیوار . ( سعدی )

لغت نامه دهخدا

نامحکم. [ م ُ ک َ ] ( ص مرکب ) سست. نااستوار :
نخست اندیشه کن آنگاه گفتار
که نامحکم بود بی اصل دیوار.
سعدی.


کلمات دیگر: