برابر پارسی : نابریده
نامقطوع
برابر پارسی : نابریده
لغت نامه دهخدا
نامقطوع. [ م َ ] ( ص مرکب ) قطعناشده. بریده ناشده. || غیرقطعی.
- قیمت نامقطوع ؛قطعی ناشده. مقابل قیمت مقطوع ، به معنی قطعی و غیرقابل کاهش و چانه ناپذیر.
- قیمت نامقطوع ؛قطعی ناشده. مقابل قیمت مقطوع ، به معنی قطعی و غیرقابل کاهش و چانه ناپذیر.
کلمات دیگر: