کلمه جو
صفحه اصلی

نامرحوم


برابر پارسی : گور به گور

لغت نامه دهخدا

نامرحوم.[ م َ ] ( ص مرکب ) رحمت ناشده. دشنامی است مرده را. نفرین گونه ای است مرده را. مرده ای را که مکروه دارند بجای «مرحوم » او را نامرحوم گویند. ( یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: