کلمه جو
صفحه اصلی

وظیفه شناس


مترادف وظیفه شناس : جدی، مسئول، وظیفه دان

متضاد وظیفه شناس : وظیفه نشناس

فارسی به انگلیسی

duteous, dutiful, responsible, conscientious

conscientious, dutiful


duteous, dutiful, responsible


فارسی به عربی

موالی

مترادف و متضاد

loyal (صفت)
وفادار، صادق، ثابت، پا بر جا، وظیفه شناس، با وفا، امین، مشروع

conscientious (صفت)
باوجدان، وظیفه شناس

dutiful (صفت)
مواظب، مطیع، وظیفه شناس، گماشت شناس

duteous (صفت)
مطیع، وظیفه شناس، گماشت شناس، حلیم

جدی، مسئول، وظیفه‌دان ≠ وظیفه‌نشناس


فرهنگ فارسی

(صفت ) آنکه بوظیف. خود کاملا آشناست .

لغت نامه دهخدا

وظیفه شناس. [ وَ ف َ / ف ِ ش ِ ] ( نف مرکب ) کسی که کار و شغل خود را میداند و به انجام دادن وظیفه خود اهتمام میورزد. آشنا به تکالیف.

فرهنگ عمید

آن که به وظیفۀ خود آشناست.

پیشنهاد کاربران

Meticulous


کلمات دیگر: