کلمه جو
صفحه اصلی

ویزیت


مترادف ویزیت : بازدید، دیدار، دیدن، عیادت، ملاقات

فارسی به انگلیسی

visit

مترادف و متضاد

بازدید، دیدار، دیدن، عیادت، ملاقات


فرهنگ فارسی

بازدید، ملاقات، عیادت
(اسم ) ۱- دیدار بازدید. ۲- عیادت بیمار از طرف پزشک . ۳- پایمزد پزشک حق القدم .

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) ۱ - دیدار، بازدید. ۲ - ملاقات بیمار از طرف پزشک .

لغت نامه دهخدا

ویزیت. ( فرانسوی ، اِ ) دیدار. بازدید. || ( اصطلاح پزشکی ) عیادت بیمار از طرف پزشک. || ( اصطلاح پزشکی ) پایمزد پزشک. حق القدم.

فرهنگ عمید

۱. بررسی پزشکی برای ارزیابی سلامت فرد یا تشخیص نوع بیماری او.
۲. پولی که پزشک در ازای معاینۀ فرد دریافت می کند.

جدول کلمات

بازدید

پیشنهاد کاربران

در فرانسوی یعنی دیدار پزشک

معاینه بیمار توسط پزشک که در بیشتر مواقع بیمار به مطب یا درمانگاه و غیره برای ویزیت شدن مراجعه می کند.

هَمپُرسِگی - واژه اوستایی
یَسن های 9 تا 11 به گفتگو میان اهورامزدا و زرتشت می پردازد!
پُرسیدن در اوستا یا معنی پیشین آن:
جویا و آگاه شدن از حال کسی، خبر گرفتن، عیادت، احوال پرسی، دیدار و بازدید
مانند واژه " پُرسمان" که امروزه معنای دیگری می دهد!

معنی: هم سخنی، هم گپی، هم صحبتی، گفتگو، دردِ دل ( درد و دل ) ، راز و نیاز ( مناجات ) -
دیدار، ملاقات، بازدید ( ویزیت ) -
مشورت، رایزنی، مشاوره، گفت و گو، هم فکری، همه پرسی، نظرخواهی ( نظر سنجی ) ، کنکاش، پرسمان!

می توان جایگزین خوبی برای واژه فرانسوی ویزیت هم شود!



کلمات دیگر: