کلمه جو
صفحه اصلی

نامعهود


مترادف نامعهود : بی سابقه، شاذ، نامانوس، نامالوف

متضاد نامعهود : مالوف، معهود

برابر پارسی : بی پیشینه

مترادف و متضاد

بیسابقه، شاذ، نامانوس، نامالوف ≠ مالوف، معهود


فرهنگ فارسی

۱ - ناشناخته.۲ - آنچه که مسبوق بسابقه ای نیست . ۳ - نامانوس .نامالوف مقابل معهود.

لغت نامه دهخدا

نامعهود. [ م َ ] ( ص مرکب ) بی سابقه. غیرمنتظر. که مسبوق به سابقه ای نیست :
سفله گو روی مگردان که اگر قارون است
کس از او چشم ندارد کرم نامعهود.
سعدی.
|| نامألوف. نامأنوس : و بازرگان از مطالعه ضیعت و معامله تجارت بازگشت و در شهر به طرفی نامعهود فرودآمد. ( سندبادنامه ص 157 ). و بدین موضع نامعهود و طریق نامألوف آمدن بر سبیل تفرد و تجرد موجب چیست. ( سندبادنامه ص 222 ).


کلمات دیگر: