برابر پارسی : بی زینه، بی افزار، نابسیجیده
نامسلح
برابر پارسی : بی زینه، بی افزار، نابسیجیده
لغت نامه دهخدا
نامسلح. [ م ُ س َل ْ ل َ ] ( ص مرکب ) که سلاح ندارد. بی سلاح. که اسلحه حرب با خود همراه ندارد. || ناساخته. نابسیجیده. نامجهز.
- چشم نامسلح ؛ بی عینک. بی ذره بین. بی دوربین.
- چشم نامسلح ؛ بی عینک. بی ذره بین. بی دوربین.
کلمات دیگر: