کلمه جو
صفحه اصلی

هوده


مترادف هوده : حق، درستی، راستی، کجاوه، محمل، هودج، بهره، سود، فایده ، بیهوده

متضاد هوده : ناحق

فارسی به انگلیسی

benefit, howdah, use, utility

فرهنگ اسم ها

اسم: هوده (دختر) (فارسی)
معنی: راست، درست

مترادف و متضاد

howdah (اسم)
هودج، هوده، کجاوه

۱. حق، درستی، راستی
۲. کجاوه، محمل، هودج
۳. بهره، سود، فایده ≠ ناحق،
۴. بیهوده


حق، درستی، راستی ≠ ناحق


کجاوه، محمل، هودج


بهره، سود، فایده ≠ ، بیهوده


فرهنگ فارسی

سودوفایده، راست ودرست حق، بیهوده، ناحق، باطل
( اسم )۱- حق راستی مقابل بیهوده . ۲- سود فایده مقابل بیهوده .
کوهان شتر

فرهنگ معین

(د ) (اِ. ) ۱ - درست ، حق . ۲ - سود، فایده .

لغت نامه دهخدا

هودة. [ هََ وَ دَ ] (ع اِ) کوهان شتر. (منتهی الارب ). ج ، هَوَد.


( هودة ) هودة. [ هََ دَ ] ( ع اِ ) هودج. بارگیر، که مرکبی است زنان را: قعدة؛ هوده یا مرکبی دیگر مر زنان را. ( منتهی الارب ). رجوع به هودج شود.

هودة. [ هََ وَ دَ ] ( ع اِ ) کوهان شتر. ( منتهی الارب ). ج ، هَوَد.
هوده. [ دَ / دِ ] ( اِ ) به معنی حق و راست و درست باشد چنانکه بی هوده ناحق و باطل و هرزه را گویند. || ( ص ) به معنی کهنه هم به نظر آمده است. ( برهان ).

هوده . [ دَ / دِ ] (اِ) به معنی حق و راست و درست باشد چنانکه بی هوده ناحق و باطل و هرزه را گویند. || (ص ) به معنی کهنه هم به نظر آمده است . (برهان ).


هودة. [ هََ دَ ] (ع اِ) هودج . بارگیر، که مرکبی است زنان را: قعدة؛ هوده یا مرکبی دیگر مر زنان را. (منتهی الارب ). رجوع به هودج شود.


فرهنگ عمید

۱. سود و فایده.
۲. راست و درست، حق.

دانشنامه عمومی

هوده (به آلمانی: Hude) یک شهر در آلمان است که در Oldenburg واقع شده است.
فهرست شهرهای آلمان
شهرهای کروپلینگ و فیومه ونتو خواهرخوانده های هوده هستند.

گویش مازنی

/hevdeh/ هفده

هفده


پیشنهاد کاربران

در پارسی باستان: هو =خوب
هومَت: پندار خوب
هوخت: گفتار خوب
هورشت: کردار خوب
هومن: مرد خوب
هوتن: تن خوب
هویدا: خوب پیدا
هوده: بازده خوب ( بیهوده: بی سود )
هو خشتره : شهریار خوب

هوده رو جایی به عنوان اسم پسرانه دیدم. یک آقایی بود ب نام هوده.

معنی دیگری که برای کلمهء هوده، علاوه بر معانی بیان شده بالا، متصور است، با دو بخش کردن کلمه به "هو" و "ده" بدست می آید. هو، به معنای خدا و از همان لفظ "یا هو" می آید که حتما شنیده اید که دراویش در هنگام دعا آنرا میگویند و به معنای " یا خدا" یا "ای خدا" میباشد. با این دیدگاه، هوده به معنای" خدا داده" نیز میتواند باشد.

هوده :سود
ناهوده: بی فایده ( بلوچی )

اگر هوده را به معنی حق در نظر گرفته باشیم از اسم های خداست و اسم های خدا در زبان هایی که اسم ها علامت مذکر و مونث دارند مثل زبان فرانسه و زبان عربی مذکر هستند.
آنچه که باعث شده این اسم را مونث فرض کنیم حرف ه در آخر کلمه است اما باید توجه داشته باشیم که ه در آخر کلمات با ریشه ی عربی علامت مونث است و هوده یک کلمه فارسی است.

دوستی که گفت ه در واژه گان عربی میاید و نشان مونث است اری و نیز در واژگان فارسی - میدانیم که زبان پارسی باستان نیز مونث و مذکر داشته و هوده و پرده و کرده و چهره از ان است - البته این ه هوز نیست بلکه در اخر واژگان هرجا صدا دار باشد و صدای ان فتحه باشد یک ا گرد می نویسند و ا را چون گرد کنی اینگونه ه می شود

هوده مند

�هوده مند� جایگزین �بحقّ� شده است.

برگرفته از پی نوشت یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2018/12/blog - post_59. html



کلمات دیگر: