کلمه جو
صفحه اصلی

وضوح


مترادف وضوح : آشکارایی، ایضاح، روشنی، صراحت، هویدایی

متضاد وضوح : ابهام

برابر پارسی : آشکارشدن، پیدایی، روشنی، سرراستی، هویدایی

فارسی به انگلیسی

clearness, clarity


cleamess, clarity


clarity, clearness, definiteness, lucidity, obviousness, perspicuity, specificity


clarity, clearness, definiteness, lucidity, obviousness, perspicuity, specificity, cleamess

فارسی به عربی

توضیح , وضوح

عربی به فارسی

وضوح , روشني , نظم وترتيب , تميزي , اشکاري , دوره سلا متي وهوشياري , روشن بيني , شفاف بودن


مترادف و متضاد

آشکارایی، ایضاح، روشنی، صراحت، هویدایی ≠ ابهام


light (اسم)
پرتو، تابش، وضوح، مشعل، سو، اتش، اتش زنه، نور، چراغ، فانوس، کبریت، برق چشم، سرگرم کننده غیر جدی، لحاظ

clarification (اسم)
تصریح، وضوح، روشنی

lucidity (اسم)
روشن بینی، وضوح، روشنی، اشکاری، دوره سلامتی و هوشیاری، شفاف بودن

perspicuity (اسم)
زیرکی، روشن بینی، وضوح، روشنی، صراحت، تیز بینی، شفافی، روش فکری

clarity (اسم)
وضوح، روشنی، نظم و ترتیب، تمیزی

فرهنگ فارسی

شفافیت و آشکار بودن جزئیات تصویر


آشکارشدن، پیداشدن، روشن شدن امر
۱- (مصدر ) روشن و آشکار گردانیدن . ۲ - (اسم ) آشکارایی هویدایی .

فرهنگ معین

(وُ ) [ ع . ] (اِمص . ) آشکاری ، هویدایی .

لغت نامه دهخدا

وضوح. [ وُ ] ( ع مص ) ضحة. روشن و پیدا و آشکار گردیدن کار. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). هویدا شدن و روشن شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || ( اِمص ) روشنی. پیدایی. ظهور.

فرهنگ عمید

آشکار بودن، پیدایی، روشن شدن امر.

دانشنامه عمومی

وضوح یا قدرت تفکیک پذیری یا رزولوشن (به انگلیسی: Resolution) در حیطه فناوری به توانایی یک سیستم برای متمایزسازی جزئیات یک کمیت سنجشی را گویند.
وضوح فضایی
وضوح زمانی
وضوح طیفی
وضوح تصویری
اینکه وضوح قابلیت متمایزسازی چه کمیتی را می کند باعث می شود که بتوان وضوح را بطور دقیقتری بر اقسام زیر دسته بندی کرد:

فرهنگ فارسی ساره

سرراستی، روشن


فرهنگستان زبان و ادب

{focus} [سینما و تلویزیون] شفافیت و آشکار بودن جزئیات تصویر

پیشنهاد کاربران

وضوح=آشکاراونمایان

رزولوشن

صراحت

آشکارایی، ایضاح، روشنی، صراحت، هویدایی


کلمات دیگر: