کلمه جو
صفحه اصلی

ویار


مترادف ویار : آرمه، تاس، تلواسه، میل مفرط، واسه، وحم، هوس

فارسی به انگلیسی

longing of pregnant women, yearning, yen, craving, freak, hankering, pice

longing of pregnant women, pice


craving, freak, hankering, yearning, yen


فارسی به عربی

سوق

مترادف و متضاد

longing (اسم)
عطش، اشتیاق، هوس، میل وافر، ارزوی زیاد، ویار

آرمه، تاس، تلواسه، میل‌مفرط، واسه، وحم، هوس


فرهنگ فارسی

حالت زن آبستن به بر ی ازخوراکیهارغبت شدیددارد
(اسم ) هوسی که در نخستین ماههای آبستنی در زمان بار داری پدید آید . و یار گاهی بصورت تهوع و استفراغ و گاه بشکل بد آمدن از بعض چیزها و زمانی بصورت اشتها داشتن و هوس چیزی را کردن و آنرا بسیار دوست داشتن ظاهر میشود : زن آبستن که زیاد سیب بخورد بچه اش پسر میشود و اگر ویار اگر ویاراو ترشی باشد بچه دختر است . ) )

میل شدید به خوردن یک مادۀ غذایی عموماً در زنان باردار


فرهنگ معین

(وِ ) (اِ. ) (عا. ) میل شدید زنان حامله به بعضی از خوردنی ها.

لغت نامه دهخدا

ویار. ( اِ ) میل و هوس زنان آبستن. ( از ابن البیطار ) ویار گاهی به صورت تهوع و استفراغ و گاه به شکل بد آمدن از بعض چیزها و زمانی به صورت اشتها داشتن و هوس چیزی را کردن و آن را بسیار دوست داشتن ظاهر می شود.( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ). آرزوانه را گویند،و این زنان آبستن را افتد که چیزهای بد آرزو کنند چون گِل و نمک و انگِشت و برنج خام و جز آن. هوسی که در نخستین ماه های آبستنی و زمان بارداری پدید آید.
- ویار شدن ؛ در تداول ، دچار ویار گردیدن.

فرهنگ عمید

حالت زن آبستن در اوایل آبستنی که به برخی از خوراکی ها رغبت شدید پیدا می کند.

دانشنامه عمومی

وی آر. وی آر (به انگلیسی: VR (nerve agent)) با فرمول شیمیایی C11H26NO2PS یک ترکیب شیمیایی است که جرم مولی آن ۲۶۷٫۳۶۸ g/mol می باشد. این ترکیب و ایزومرهایش به عنوان گاز اعصاب در سلاحهای شیمیایی بکار می روند. تحقیقات بر روی این گاز از سال ۱۹۵۰ آغاز شد.CCN(CC)CCSP(=O)(C)OCC(C)C
NN-diethyl-2-(methyl-(2-methylpropoxy)phosphoryl)sulfanylethanamine
CCN(CC)CCSP(=O)(C)OCC(C)C

ویّاْر:(wiiar) در گویش گنابادی یعنی هوس ، رغبت ، خواستن


فرهنگستان زبان و ادب

{craving} [تغذیه] میل شدید به خوردن یک مادۀ غذایی عموماً در زنان باردار

گویش اصفهانی

تکیه ای: viyâr
طاری: viyâr / tâsa
طامه ای: viyâr / tâse
طرقی: viyâr / tâsa
کشه ای: viyâr
نطنزی: viyâr


گویش مازنی

هوس آرزو میل – اشتها هوس زن باردار


/veyaar/ هوس آرزو میل – اشتها هوس زن باردار

واژه نامه بختیاریکا

چُفدُر

پیشنهاد کاربران

هوسانه

آرزوانه

Pregnancy Nausea

ویار از واژه انگلیسی weary به معنای بیزاری می باشد و چون زن آبستن از بعضی چیزها بیزار است این معنی به آن نزدیک است

ویار
واژه "ویار " هیچ پیوندی با واژه لاتین weary در چم بیزاری ندارد برخی کاربران دچار گونه ایی خودازاری گویا هستند .
واژه "ویار ساخته شده از دو بخش و دو فردار >1ویر 2آر میباشد ویر در چم حس خواستن است و آر بن دستوری از ستاک اوردن . . . . رویهمرفته میشود>ویار . . . . . که در چم خواستن بسیار چیزی است . . . . هوس . . . . میل دشتن.
با سپاس ک هو شیراز

هوس زن حامله، در گویش یزدی ، ناخشی گویند

ظاهرا در زبان انگلیسی هیچ واژه ای مختص ویار زن آبستن نیست، و این گاهی دیده میشه.
همونطوری که پارسی هم برخی واژه ها رو نداره.
بعنوان مثال برای موی سر در پارسی تک واژه نداریم که اسم تعریف اون چیز باشه. در حالیکه برای موی قسمتهای دیگه اسم تعریف مشخص داریم
موی روی لب = سیبیل
موی چانه = ریش
موی روی پلک = مژه
موی بالای چشم = ابرو
موی روی سر = موی سر؟!!

گیس یا گیسو یا طره و اینجور واژه ها اشاره به حالات موی سر هستند.

در ربان کردی �قژ Qezh� داریم که واژه مختص موی سر هست. در پارسی اما نداریم. شایدم در قدیم بوده و منسوخ شده.

ویار هم در پارسی هست و در انگلیسی نیست. یک هیچ به نفع پارسی

ویار
ریشه اوستایی: وَئیریَ vairyia به مینوی خواسته شده و آروز شده

morning sickness معمولا به عنوان معادل در پزشکی استفاده می شود

ارزوانه. . . . .


کلمات دیگر: