کلمه جو
صفحه اصلی

نامفید


برابر پارسی : ناسودمند، بیکاره

لغت نامه دهخدا

نامفید. [ م ُ ] ( ص مرکب ) ناسودمند. || بی اثر. بی خاصیت : و به مشاورت و مفاوضت نامفید ایشان در هیچ مهم خوض و شروع نپیوندد. ( سندبادنامه ص 245 ). و قلم بی شمشیر و علم بی عمل نامفید بود. ( سندبادنامه ص 4 ).


کلمات دیگر: