کلمه جو
صفحه اصلی

هم ردیف


برابر پارسی : همپایه

فارسی به انگلیسی

civil employee enjoying the privileges of a specified militaryrank


فرهنگ فارسی

کسی که بادیگری دریک مقام وپایه قراردارد

واژه نامه بختیاریکا

به باد؛ شُو به شُو
صاف و سرچین

پیشنهاد کاربران

هم رسته ، همرسته

هم رسته

مستدام

به یکسو ؛ بر یک جانب. بر یک کنار. بافاصله. با اندک فاصله. دورترک :
به لشکرگه اندر یکی کوه بود
بلند و به یکسو ز انبوه بود.
فردوسی.

مترادف. . . . .


کلمات دیگر: