مترادف نامستور : روسپی، فاحشه، هرجایی، آشکار، فاش، برهنه ، پیدا، پوشیده متضاد نامستور : نجیب برابر پارسی : ناپوشیده، برهنه، آشکار
نامستور. [ م َ ] ( ص مرکب ) آشکار. ظاهر. هویدا. پیدا. واضح. صریح. پدیدار. غیرمستقر. ناپوشیده. لائح. || عریان. لخت. برهنه.