مترادف همگونی : تجانس
همگونی
مترادف همگونی : تجانس
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
تجانس
طبقه بندی، متعارف سازی، همگونی، معیار گیری
فرهنگ فارسی
فرایندی که ازطریق آن مشخصه یا مشخصههای یک واحد آوایی برای مطابقت با مشخصه یا مشخصههای واحد آوایی دیگرِ پیش یا پس از آن تغییر میکند متـ . همگونشدگی
فرهنگ عمید
شبیه بودن.
فرهنگستان زبان و ادب
{assimilation} [زبان شناسی] فرایندی که ازطریق آن مشخصه یا مشخصه های یک واحد آوایی برای مطابقت با مشخصه یا مشخصه های واحد آوایی دیگرِ پیش یا پس از آن تغییر می کند
متـ . همگون شدگی
کلمات دیگر: