مترادف هردری : بی اساس، بی پایه، بی ربط، بی ثباتی، هرجایی
هردری
مترادف هردری : بی اساس، بی پایه، بی ربط، بی ثباتی، هرجایی
مترادف و متضاد
۱. بیاساس، بیپایه، بیربط
۲. بیثباتی
۳. هرجایی
لغت نامه دهخدا
هردری. [ هََ دَ ] ( ص نسبی ) هرجایی. آنکه هردم به دری روی آورد. که هردم به در خانه ای رود :
آن یکی نوری ز هر عیبی بری
وین یکی کوری ، گدایی هردری.
آن یکی نوری ز هر عیبی بری
وین یکی کوری ، گدایی هردری.
مولوی.
|| بی پایه. بی اساس. بی ربط : دعوی او سرسری بوده ست و سخن او هردری. ( جهانگشای جوینی ). رجوع به هرجایی شود.کلمات دیگر: