کلمه جو
صفحه اصلی

رسنده

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنکه به کسی یا چیزی برسد واصل جمع ( ذیروح ) رسندگان .

لغت نامه دهخدا

رسنده. [ رَ س َ دَ / دِ ] ( نف ) آنکه به کسی یا چیزی برسد. ج ، رسندگان. ( فرهنگ فارسی معین ). واصل. ( یادداشت مؤلف ): سهم صیوب ؛ تیر رسنده. ( منتهی الارب ). بالغ. بِلْغ. بَلْغ. ( یادداشت مؤلف ). || لاحق. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

۱. چیزی که به چیز دیگر می رسد.
۲. کسی که به امری یا کاری رسیدگی کند.

پیشنهاد کاربران

متادی

رسا، بلند، گویا، شیوا


کلمات دیگر: