کلمه جو
صفحه اصلی

کوهنگ

فرهنگ فارسی

به معنی خیز کردن و برجستن باشد . خیز و برجستگی

لغت نامه دهخدا

کوهنگ. [ هََ ] ( اِ ) به معنی خیز کردن وبرجستن باشد. ( برهان ). به معنی جستن به فتح جیم ، مرادف خیزیدن است. ( آنندراج ). برجستن. ( فرهنگ رشیدی ) ( از فرهنگ جهانگیری ). خیز و برجستگی. ( ناظم الاطباء ).
- با کوهنگ شدن چشم ؛ قَمَع . ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( احمدبن علی بیهقی ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

دانشنامه عمومی

کوهنگ (درخت). کُوهِنگ یا ( کِهُنگ ) درختی است کهن سال به ارتفاع قریب به ۵ متر واحیایاً ارتفاعش تا ۷ یا ۸ متر نیز رسیده است در بعضی از مناطق کوهستانی.شاخه های این درخت سفید کمی مایل به خاکستری است. این درخت نیز مانند سایر درخت های کوهستان مانند کُنار، کُور و سمر در مناطق مختلف کوه کم وبیش یافت می شود، اما بیشتر در قله های پرارتفاع، پرتگاها، نرگ ها و سرگردها ومناطق دور دست کوهستانی می روید.
محمدیان، کوخردی، محمد، “ «به یاد کوخرد» “، جلد دوم. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.
در سراسر کوه ها و کوهستان های استان هرمزگان به ویژه کوه های شهرستان بستک و رشته کوه های شمالی وجنوبی بخش کوخرد و قله کوه های لاور نادردون و قلهٔ شاهینکوه درخت کِهُنگ فراوان است وخوبی یافت می شود. درخت «کُوهِنگ» یا «کِهُنگ» در فصل تابستان سرسبز، و در فصل زمستان برگ می ریزد و به صورت درختی خشک دیده می شود.
میوه این درخت هم زمان با رسیدن ثمر نخل خرما «زامردان» میوهش می رسد وقابل مصرف است. میوه درخت کُوهِنگ ریز و مُدَوَر «گِرد» و کُورَوی مانند و به رنگ سبز تیره است، و به نام کِهُنگ معروف است. البته نوع دیگر نیز هست که کمی درشتر است و به نان «بـِرکُوه» معروف است. نام درخت بـِرکُوه بـِنهِ است، ثمر این درخت کمی سخت است و از ثمر کُوهِنگ نیز کمی درشتر است و میوهش به نام بـِرکُوه معروف است وخوش مزه است.


کلمات دیگر: