جوانمرد
مردم طبع
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مردم طبع. [ م َ دُ طَ ] ( ص مرکب ) که طبیعت مردمان دارد. انسان. جوانمرد. بزرگوار :
پنداشت که او مردم طبع است و گران وقر
نشناخت که او مردم پست است و سبکسار.
پنداشت که او مردم طبع است و گران وقر
نشناخت که او مردم پست است و سبکسار.
فرخی.
کلمات دیگر: