مردم کش
مردم افکن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مردم افکن. [ م َ دُ اَ ک َ ] ( نف مرکب ) مردم کش. آدمکش. قهار. زورمند.
حذر ازپیروی نفس که در راه خدا
مردم افکن تر از این غول بیابانی نیست.
مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم.
حذر ازپیروی نفس که در راه خدا
مردم افکن تر از این غول بیابانی نیست.
سعدی.
به مردمی که دل دردمند حافظ رامزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم.
حافظ.
کلمات دیگر: