آدم خواری
مردم خوری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مردم خوری. [ م َ دُ خوَ / خ ُ ] ( حامص مرکب ) آدم خواری. مردم خواری. خوردن گوشت آدمیزاد. عمل مردم خور. رجوع به مردم خور شود :
یکی چاره باید برانداختن
به تزویر مردم خوری ساختن.
یکی چاره باید برانداختن
به تزویر مردم خوری ساختن.
نظامی.
کلمات دیگر: