کلمه جو
صفحه اصلی

خون افشاندن

فرهنگ فارسی

خون برون فکندن خون ریختن

لغت نامه دهخدا

خون افشاندن. [ اَ دَ ] ( مص مرکب ) خون برون فکندن. خون ریختن. خون پاشیدن.


کلمات دیگر: