( صفت ) پر نصیب پر بهره . پر بهر کردن ( مصدر ) پر نصیب کردن پر بهره کردن بهرهمند کردن .
پربهر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پربهر. [ پ ُ ب َ ] ( ص مرکب ) پرنصیب. پربهره :
ز بهر اسیران یکی شهر کرد
جهان را از آن بوم پربهر کرد.
ز بهر اسیران یکی شهر کرد
جهان را از آن بوم پربهر کرد.
فردوسی.
فرهنگ عمید
پرنصیب، دارای سود و بهرۀ بسیار.
کلمات دیگر: