فروزندگی
فارسی به انگلیسی
luminosity
phosphorescence
مترادف و متضاد
فروغ، درخشش، نور افکنی، فروزندگی، جسم نورانی
فرهنگ فارسی
روشنی و ضیائ و تابندگی و تابانی
لغت نامه دهخدا
فروزندگی. [ ف ُ زَ دَ /دِ ] ( حامص ) روشنی و ضیاء و تابندگی و تابانی. ( ناظم الاطباء ). درخشندگی. فروزش. رجوع به فروزنده شود.
فرهنگ عمید
درخشندگی، روشنی.
دانشنامه عمومی
فروزندگی (به انگلیسی: ɪncadescence) به تراگسیل تابش الکترومغناطیسی از یک جسم داغ به دلیل دمایش گفته می شود. فروزندگی در مقابل تابناکی قرار می گیرد که تراگسیل نور به دلیل گذار الکترونی الکترون های برانگیخته در اتم است.
wiki: فروزندگی
کلمات دیگر: