کلمه جو
صفحه اصلی

گرو کشیدن

فارسی به انگلیسی

distrain, to distrain upon

to distrain upon


مترادف و متضاد

distrain (فعل)
توقیف کردن، گرو کشیدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) در گرو خود نگاهداشتن چیزی را تا قرض مدیون در موعد مقرر تادیه شود .

لغت نامه دهخدا

گرو کشیدن. [ گ ِ رَ / رُو ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) به گرو نگاه داشتن چیزی را تا وام در موعد مقرر ادا گردد. چیزی را بتصرف خود آوردن تا ملک آن وام خود را بپردازد یا بوعده خود وفا کند.


کلمات دیگر: