کلمه جو
صفحه اصلی

سحلب

مترادف و متضاد

tod (اسم)
شاخ و برگ، سحلب، واحد قدیمی وزن

fox (اسم)
روباه، روبه، سحلب

vixen (اسم)
سحلب، زن شرور، زن پتیاره، روباه ماده

salep (اسم)
سحلب، ثعلب

saloop (اسم)
سحلب، ثعلب

فرهنگ فارسی

تصحیفی است از خصی الثعلب

لغت نامه دهخدا

سحلب. [ س َ ل َ ] ( ع اِ ) تصحیفی است از خصی الثعلب. ( دزی ج 1 ص 637 ): و من اهم زراعتها [ زراعة الافغانستان ] الحبوب و الارز و الافیون و السحلب و الزعفران. ( ذیل معجم البلدان ). رجوع به خصی الثعلب شود.


کلمات دیگر: