صفحه اصلی
عطر زدن
بستن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فارسی به انگلیسی
perfume
مترادف و متضاد
perfume
(فعل)
معطر کردن، عطر زدن
scent
(فعل)
بو کشیدن، عطر زدن
use perfume
(فعل)
عطر زدن
فرهنگ فارسی
به عطری خود را معطر ساختن تعطیر کردن
لغت نامه دهخدا
عطرزدن. [ ع ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) به عطری خود را معطر ساختن. تعطیر کردن. تطییب کردن.
کلمات دیگر: