کلمه جو
صفحه اصلی

سخمه

فارسی به انگلیسی

rapier

مترادف و متضاد

spear (اسم)
خشت، پیکان، نیزه، سنان، نیزه ای، سخمه، نیزه دار

lunge (اسم)
خیز، جهش، حمله ناگهانی، سخمه، پرتاب ناگهانی، پیشروی ناگهانی

thrust (اسم)
نیرو، فشار، زور، سخمه، نیروی پرتاب، فشار موتور

lance (اسم)
نیزه، سخمه

stab (اسم)
ضرب، سخمه، زخم چاقو، ضربت با چیز نوک تیز

rapier (اسم)
سخمه، شمشیر دودم

فرهنگ فارسی

کینه حقد یا سیاهی

لغت نامه دهخدا

( سخمة ) سخمة. [ س ُ م َ ] ( ع اِ ) کینه. ( منتهی الارب ). حقد. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || سیاهی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

سخمة. [ س ُ م َ ] (ع اِ) کینه . (منتهی الارب ). حقد. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || سیاهی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

سخمه (روستا). سخمه به عربی ( السَخمّة )، روستایی است در دهستان بنو واقد از توابع استان استان صَنعاء در کشور یمن در شبه جزیره عربستان.
الصنعانی، محمد بن یحیی بن عبدالله بن احمد، الیمانی. ، (اَلأنَباءَ عَن دُولةَ بَلقِیسَ وَ سَبأَ) ، منشورات دار الیمنیة للنشر والتوزیع، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۴ میلادی به (عربی).
جمعیت آن ( ۹۹) نفر (۱۰ خانوار) می باشد.

ضربه



کلمات دیگر: